مثل همیشه!

سلام

امروز رفته بودیم برای بازیه ایران مالزی یادمه وقتی داشتیم می رفتیم نگهبان دم در خونه گفت ایران ۱۰ مالزی صفر خوب ما هم برامون تفاضل گل خیلی مهم بود چون دوست داشتیم ایران تیم اول گروه بشه تا بازیه بعدیشم تو مالزی باشه اما....

مثل همیشه فوتبال ما بازم با کت و شلوار دیگران داماد شد خودمون که عرضه نداشتیم چین رو بزنیم مالزی رو هم با زور و بدبختی و پنالتی ۲ تا زدیم بز جای شکرش باقیه که ازبکستان چین رو زد ما هم کشکی شدیم تیم اول گروه! یه چیزی برام خیلی جالب بود تو استادیوم بزرگ نوشته بودن :

آسیا برای فوتبال ایران کوچک است!

ما که از تیم ایران بزرگی ندیدیم حکما آسیا خیلی کوچیک شده به هر حال مهم اینه که بازیه بعدی ایران هم در برابر کره توی مالزیه و ما هم می تونیم بریم تماشا...

یا حق

IWI و حاشيه فوتبال

با سلام

راجع به حاشیه فوتبال کم و بیش همه دوستان نوشتن ولی من می خوام از دید دیگه ای بررسی کنم ! اونم نظرات گروه فعال ای دبلیو ای در زمینه تهیه بلیط بازی هاست( این IWI هم که برادر فیلسوفمون عنوان کرده خوب بعضی ها بلدن ازش به نفع خودشون سو استفاده کنن) خلاصه از ۳ هفته قبل از بازی ها فروش بلیط شروع شد و طبق معمول شخصیت های جالب ایرانی شروع کردن به  نظریه دادن که بلیط کمه و بزور گیر میاد و از این حرفا ما هم اقدام به خرید بلیط از یکی از دوستان ایرانی نمودیم (یادمه دوستمون آقای محدث توی یه مطلب گفته بود به ایرانی ها حتما اعتماد کنید)!خلاصه منو فیلسوف و آبانگ بلیط بازی ایران مالزی رو خریدیم به مبلغ ۳۵ رینگیت! که بعد فهمیدیم همین برادر ایرانی و دوست عزیزمون بلیط بیست رینگیتی رو به ما انداخته ۳۵ تا وقتی هم بش گفتیم خندید و گفت تجارت دیگه!

روز بازیه ایران و چین بلیط نداشتیم مونده بودیم چه کنیم چون جماعت ایرانی طبق معمول گفته بود بلیط نیست و باید بازار سیاه تهیه کنید اونم قیمت بالا خلاصه ما از ساعت سه رفتیم در استادیومو همش دنبال آدرس بازار سیاه بودیم که یه دفعه آبانگ گفت بیاید برویم دم بلیط فروشی ما هم با نا امیدی رفتیم دیدیم به به بلیط به هر تعداد که می خواستیم موجود بود بدون دردسر خریدیم و رفتیم تو پول اضافه هم ندادیم!

ما اومدیم!

سلام

اوه اوه چه گردو خاکی  گرفته اینجا حدود دو ماهی میشه اینجا سری نزدم خوب گرفتاریه دیگه پیش میاد امروز یه کم سرم خلوت شد گفتم دو خطی بنویسیم البته از امروز مرتب تر می نویسم از جمعه پیش که اومدم مالزی تا همین الان بد جوری گیر بودم که الحمدالله تا حدودی بر طرف شده .(چه کنیم زندگی متاهلی شده دیگه کمرما هم حسابی زیر بار زندگی خم شده )

یادم میاد یکی از دوستام  بهم پیشنهاد کرد مالزی زیاد سینما برم چون دیدن فیلم به زبان اصلی هم لطف داره هم برا تقویت زبان خوبه برا همین منم امشب دعوت برادرم ابراهیمو قبول کردم که با خودشو زن و بچه هاش فامیلی بریم سینما(سپ هم تهدید کرده حالا که منو دور زدی خودم تنهایی می رم چین بهتم نمیگم) تا هم فیلم ببینیم هم زبانمون تقویت بشه ولی اینجا یه مشکلی هست:

فیلم هندیه اونم به زبان تامیل!!!!!!!!! ها ها ها ها

یا حق