شوخی به سبک ایرانی!
دیشب با دوستم (همونی که فست فود ایرانی زده) نشسته بودیم دم در ایست لیک و گپ می زدیم که یهو دیدم دو تا چراغ ماشین صاف اومد دم دماغم ایستاد مونده بودنم خودمو چطوری جمع کنم که له نشم! حالا هر چی هم دقت می کردم صورت راننده رو تشخیص نمی دادم آخه هم تاریک بود هم لامپای ماشین تو چشم هم هنوز فکرم مشغول که این یارو چرا نصفه شبی با ماشین اومده رو ما تنها چیزی که توی اون لحظه به ذهنم می رسید این بود که راننده باید حتما ایرانی باشه چون اینجایی ها معمولا اهل اینطور شوخی ها نیستند، سرتون رو درد نیارم بعد از چند لحظه جناب راننده پیاده شد ای ول اون وقت شب توی اون منطقه احتمال دیدم هر کی رو می دادم جز دوست خوب و قدیمی مهندس جوان!

بعد از کلی احوال پرسی و گله کردم من سر همون جریان کذایی دروغ سیزده و این حرفا کلی از این در و اون در حرف زدیم کلی هم اطلاعات مفید بهمون داد که واقعا بدرد این دوستمون که فست فود زده می خورد، فردا صبح زود تا وبلاگشو باز کردم دیدم نوشته بابا عجب سرعت آپلودی داری تو مرحبا به این پشت کار ! هنوزم هیچی نشده تو کامنتهاش خوندم که پرسیده بودن مگه این فست فود ماله میثمه! منم از همین جا به همه دوستانی که محبت دارن و فکر می کنن ما پول این کارا رو داریم باید بگم که نه آقا فست فود مال دوست صمیمیه منه برای همینه که هرشب اونجام من اگه از این پولا داشتم همون توی ایران که کاسبی راه می انداختم ها ها ها .
ولی از همه اینا بگذریم شب خوب بود شوخیه امید یه جورایی روحیمو عوض کرد آخه مدتها بود کسی باهام شوخی از نوع ایرانی نکرده بود!
یا حق.
